عامیانه عزیمت کردن، رهسپار شدن، رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We stopped at Denver for the night and were ready to push off again the following morning.
شب را در دنور ماندیم و آماده بودیم تا صبح بعد دوباره رهسپار شویم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «push off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/push-off