با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wend

wend wend
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
پیمودن، منتقل کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wend

  1. verb To move along a particular course
    Synonyms: go, journey, saunter, pass, proceed, stroll, travel, make-one-s-way, fare, alter, change, push on, remove, meander, shift, slav, sorb

Collocations

  • to wend one's way

    راه خود را در پیش گرفتن، به راه خود ادامه دادن

ارجاع به لغت wend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wend

لغات نزدیک wend

پیشنهاد بهبود معانی