امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wench

wentʃ wentʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive countable
قدیمی ناپسند دختر، دختر دهقان، فاحشه، دختر بازی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wench

  1. noun Informal terms for a (young) woman
    Synonyms:
    damsel girl bimbo maiden dame doll skirt chick bird woman maid virgin female unmarried woman babe doxy hussy jezebel lass broad prostitute servant strumpet tramp wanton whore

ارجاع به لغت wench

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wench» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wench

لغات نزدیک wench

پیشنهاد بهبود معانی