طرفدار مشتاق/شیفته
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The singer was surrounded by adoring fans after the concert.
خواننده پس از کنسرت توسط طرفداران مشتاق احاطه شده بود.
He waved to his adoring fans from the stage.
او از روی صحنه برای طرفداران شیفتهاش دست تکان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adoring fan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adoring-fan