گذشتهی ساده:
flossedشکل سوم:
flossedسومشخص مفرد:
flossesوجه وصفی حال:
flossingشکل جمع:
flossesکج، کژ، ابریشم خام، نخاله ابریشم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I brush and floss my teeth every night.
من هرشب دندانهای خود را مسواک میزنم و نخ میکشم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «floss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/floss