امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hyperbole

haɪˈpɜrːbli haɪˈpɜːbəli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hyperboles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
ادبیات مبالغه، اغراق (از آرایه‌های ادبی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The author's use of hyperbole made the story more entertaining.
- استفاده‌ی نویسنده از اغراق، داستان را سرگرم‌کننده‌تر کرد.
- In his speech, he resorted to hyperbole to emphasize his point.
- او در سخنرانی‌اش برای تأکید بر حرف خود به مبالغه متوسل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hyperbole

  1. noun exaggeration
    Synonyms:
    amplification big talk coloring distortion embellishment embroidering enlargement hype laying it on thick magnification metaphor mountain out of molehill overstatement PR tall talk
    Antonyms:
    understatement

ارجاع به لغت hyperbole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hyperbole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hyperbole

لغات نزدیک hyperbole

پیشنهاد بهبود معانی