شکل جمع:
magnificationsتجلیل، تکریم، بزرگسازی
بزرگ سازی، درشت نمایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His main concern was the magnification of his own achievements.
توجه او بیشتر معطوف به بزرگنمایی موفقیتهای خودش بود.
This microscope has a magnification of eight.
بزرگنمایی این میکروسکوپ هشت برابر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «magnification» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/magnification