پیدرپی اشتباه کردن، مرتکب خطا شدن، اشتباه کاری، لغزش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He caught the ball and then bobbled it.
توپ را گرفت ولی از دستش افتاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bobble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bobble