آخرین به‌روزرسانی:

Bobble

ˈbɑːbl ˈbɒbl

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb

پی‌درپی اشتباه کردن، مرتکب خطا شدن، اشتباه کاری، لغزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He caught the ball and then bobbled it.

توپ را گرفت ولی از دستش افتاد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bobble

  1. verb make a mess of, destroy or ruin
    Synonyms:
    mess up screw up spoil muck up bungle botch botch-up mishandle louse up foul-up blow flub ball up bumble fumble muff bollix bollix up bollocks bollocks up fluff bodge

ارجاع به لغت bobble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bobble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bobble

لغات نزدیک bobble

پیشنهاد بهبود معانی