فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pratfall

ˈprætfɑːl ˈprætfɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    روی کفل افتادن، امر توهین‌آمیز
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pratfall

  1. noun An embarrassing mistake
    Synonyms: blunder, blooper, bloomer, bungle, foul-up, flub, botch, boner, boo-boo

ارجاع به لغت pratfall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pratfall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pratfall

لغات نزدیک pratfall

پیشنهاد بهبود معانی