فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unstrung

ˌʌnˈstrʌŋ ˌʌnˈstrʌŋ

معنی‌ها

verb - transitive adjective

زمان گذشته اسم مفعول : unstring

verb - transitive adjective

عصبی، آشفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
verb - transitive adjective

(راکت تنیس و غیره - کمان و غیره) دارای زه یا تارهای شل یا در‌آورده‌شده، بی‌زه، بی‌تار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unstrung

  1. adjective lacking physical strength; said of things
    Synonyms:
    nervous upset unnerved

ارجاع به لغت unstrung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unstrung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unstrung

لغات نزدیک unstrung

پیشنهاد بهبود معانی