آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Unstructured

ʌnˈstrəkʃərd ʌnˈstrʌktʃəd

معنی unstructured

adjective

بی‌ساختار، سازمان‌نیافته، بی سازمان، شل‌و‌ول، بی‌برنامه، بی‌رویه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unstructured

  1. adjective not properly distinguished
    Synonyms:
    disorganized unorganized unregulated
  1. adjective lacking definite structure or organization
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت unstructured

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unstructured» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unstructured

لغات نزدیک unstructured

پیشنهاد بهبود معانی