Inexpressive

ˌɪnɪkˈspresɪv ˌɪnɪkˈspresɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
غیرگویا، نارسا، نرساننده مقصود، گنگ، بی‌حالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inexpressive

  1. adjective Lacking expression
    Synonyms: blank, deadpan, devoid, dull, expressionless, empty, flat, pokerfaced, impassive, vacant
  2. adjective Without meaning or expression
    Synonyms: vacant, impassive

ارجاع به لغت inexpressive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inexpressive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inexpressive

لغات نزدیک inexpressive

پیشنهاد بهبود معانی