فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inexpressibly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور وصف‌ناپذیر، به‌طور وصف‌نشدنی، به‌طور غیرقابل‌بیان، به‌گونه‌ای که نتوان آن را توصیف کرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

My heart began to throb with inexpressible joy.

قلبم از شادی وصف‌نشدنی شروع به تپیدن کرد.

I am inexpressibly sad.

به‌گونه‌ای که نمی‌توانم آن را توصیف کنم، غمگینم.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده inexpressibly

ارجاع به لغت inexpressibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inexpressibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inexpressibly

لغات نزدیک inexpressibly

پیشنهاد بهبود معانی