Self-contained

ˈselfkənˈteɪnd ˌselfkənˈteɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
خوددار، تودار، محتاط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
(ماشین‌آلات) کامل، بی‌نیاز به دستگاه‌های کمکی
adjective
خودکفا، بینیاز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-contained

  1. adjective Austere
    Synonyms: reticent, taciturn, constrained, uncommunicative
  2. adjective Independent
    Synonyms: independent, self-sustaining, complete, self-reliant, collected, equanimous, self-sufficient, poised, self-collected, self-possessed

ارجاع به لغت self-contained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-contained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-contained

لغات نزدیک self-contained

پیشنهاد بهبود معانی