آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ دی ۱۴۰۳

    Self-contained

    ˈselfkənˈteɪnd ˌselfkənˈteɪnd

    معنی self-contained | جمله با self-contained

    adjective

    مستقل، مجزا، کامل، خودکفا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The self-contained apartment offers all the needed amenities for comfortable living.

    این آپارتمان مستقل تمام امکانات مورد نیاز برای زندگی‌ای راحت را ارائه می‌دهد.

    The self-contained program of study provides all necessary resources for student success.

    این برنامه‌ی مطالعاتی کامل همه‌ی منابع لازم را برای موفقیت دانشجو فراهم می‌کند.

    adjective

    خودکفا، مستقل‌، خودبسنده، بی‌نیاز، مستغنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    His self-contained approach to problem-solving impressed his colleagues.

    رویکرد خودکفای او برای حل مسئله همکارانش را تحت‌تأثیر قرار داد.

    Self-contained lifestyle allowed him to focus on his personal growth.

    سبک زندگی مستقل به او اجازه داد تا بر رشد شخصی خود تمرکز کند.

    adjective

    خویشتن‌دار، خوددار، پرهیزکار، پارسا، عفیف

    Despite the chaos around her, she was remarkably self-contained.

    علی‌رغم آشوب پیرامونش، او به‌طرز قابل ملاحظه‌ای خوددار بود.

    Arsalan's self-contained nature helped him navigate tough situations calmly.

    طبیعت خویشتن‌دار ارسلان به او کمک کرد تا موقعیت‌های سخت را با آرامش پشت سر بگذارد.

    adjective

    تودار، کم‌حرف، گوشه‌گیر، غیرصمیمی، محجوب، محتاط

    He was a self-contained person, preferring solitude over social gatherings.

    او فردی گوشه‌گیر بود و تنهایی را به مجالس اجتماعی ترجیح می‌داد.

    His self-contained nature often led others to perceive him as aloof or distant.

    طبیعت تودار او اغلب باعث می‌شد که دیگران او را گوشه‌گیر یا سرد بپندارند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد self-contained

    1. adjective austere
      Synonyms:
      uncommunicative taciturn reticent constrained
    1. adjective independent
      Synonyms:
      self-sufficient self-reliant self-sustaining complete self-possessed self-collected collected poised equanimous

    ارجاع به لغت self-contained

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-contained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-contained

    لغات نزدیک self-contained

    • - self-consistent
    • - self-constituted
    • - self-contained
    • - self-contented
    • - self-contradiction
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.