مستقل، مجزا، کامل، خودکفا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The self-contained apartment offers all the needed amenities for comfortable living.
این آپارتمان مستقل تمام امکانات مورد نیاز برای زندگیای راحت را ارائه میدهد.
The self-contained program of study provides all necessary resources for student success.
این برنامهی مطالعاتی کامل همهی منابع لازم را برای موفقیت دانشجو فراهم میکند.
خودکفا، مستقل، خودبسنده، بینیاز، مستغنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His self-contained approach to problem-solving impressed his colleagues.
رویکرد خودکفای او برای حل مسئله همکارانش را تحتتأثیر قرار داد.
Self-contained lifestyle allowed him to focus on his personal growth.
سبک زندگی مستقل به او اجازه داد تا بر رشد شخصی خود تمرکز کند.
خویشتندار، خوددار، پرهیزکار، پارسا، عفیف
Despite the chaos around her, she was remarkably self-contained.
علیرغم آشوب پیرامونش، او بهطرز قابل ملاحظهای خوددار بود.
Arsalan's self-contained nature helped him navigate tough situations calmly.
طبیعت خویشتندار ارسلان به او کمک کرد تا موقعیتهای سخت را با آرامش پشت سر بگذارد.
تودار، کمحرف، گوشهگیر، غیرصمیمی، محجوب، محتاط
He was a self-contained person, preferring solitude over social gatherings.
او فردی گوشهگیر بود و تنهایی را به مجالس اجتماعی ترجیح میداد.
His self-contained nature often led others to perceive him as aloof or distant.
طبیعت تودار او اغلب باعث میشد که دیگران او را گوشهگیر یا سرد بپندارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-contained» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-contained