خوددار، خویشتندار، مسلط بر خود، آرام، خونسرد، متین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite the chaos around her, she remained self-collected.
علیرغم هرجومرج اطرافش، او خوددار ماند.
His self-collected demeanor impressed everyone in the room.
رفتار آرام او همه را در جمع تحت تأثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-collected» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-collected