شکل نوشتاری دیگر این لغت: self contradiction
تضاد نفس، تناقض با خود، نفی خود
The professor pointed out the self-contradiction in the student's essay.
استاد به تضاد نفس در مقالهی دانشجو اشاره کرد.
The speaker's self contradiction undermined his credibility
تناقض با خود گوینده اعتبار او را تضعیف کرد.
گزارهی متناقض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The author's argument in the book was filled with self-contradictions, making it difficult to follow his main points.
نظریهی این دانشمند گزارهای متناقض بود، زیرا هم بر مکانیک کوانتومی و هم بر فیزیک کلاسیک تکیه داشت که این دو با هم ناسازگار هستند.
The comedian's jokes were full of self contradictions.
شوخیهای این کمدین پر از گزارههای متناقض بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «self-contradiction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-contradiction