Self-contradiction

ˌselfkɑːntrəˈdɪkʃn ˌselfkɒntrəˈdɪkʃn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: self contradiction

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
تضاد نفس، تناقض با خود، نفی خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The professor pointed out the self-contradiction in the student's essay.
- استاد به تضاد نفس در مقاله‌ی دانشجو اشاره کرد.
- The speaker's self contradiction undermined his credibility
- تناقض با خود گوینده اعتبار او را تضعیف کرد.
noun countable formal
گزاره‌ی متناقض
- The author's argument in the book was filled with self-contradictions, making it difficult to follow his main points.
- نظریه‌ی این دانشمند گزاره‌ای متناقض بود، زیرا هم بر مکانیک کوانتومی و هم بر فیزیک کلاسیک تکیه داشت که این دو با هم ناسازگار هستند.
- The comedian's jokes were full of self contradictions.
- شوخی‌های این کمدین پر از گزاره‌های متناقض بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت self-contradiction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-contradiction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-contradiction

لغات نزدیک self-contradiction

پیشنهاد بهبود معانی