Ad Hoc

ˈædˈhɑːk ædˈhɑːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
تک‌کاره، فاقد عمومیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the ad hoc committee on curriculum review
- شورای ویژه جهت بررسی برنامه‌ی درسی
- The committee meets on an ad hoc basis.
- شورا بر حسب نیاز تشکیل جلسه می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ad hoc

  1. adjective for a specific purpose
    Synonyms: impromptu, provisional, special, specific, specified

ارجاع به لغت ad hoc

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ad hoc» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ad hoc

لغات نزدیک ad hoc

پیشنهاد بهبود معانی