امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Temporarily

ˌtempəˈrerəli ˈtemprərəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb B2
به‌طور موقت، موقتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد temporarily

  1. adverb For a limited time only; not permanently
    Antonyms:
    permanently
  1. adjective
    Synonyms:
    for a time pro tem pro tempore momentarily briefly tentatively for a while for the moment provisionally transitorily for-the-time-being
    Antonyms:
    forever perpetually perennially

لغات هم‌خانواده temporarily

  • adverb
    temporarily

ارجاع به لغت temporarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/temporarily

لغات نزدیک temporarily

پیشنهاد بهبود معانی