آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Temporarily

ˌtempəˈrerəli ˈtemprərəli

معنی temporarily | جمله با temporarily

adverb B2

به‌طور موقت، موقتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

We've decided to move to a smaller apartment temporarily until our house is built.

ما تصمیم گرفته‌ایم به‌طور موقت به آپارتمان کوچک‌تری نقل مکان کنیم تا خانه‌مان ساخته شود.

The internet service was interrupted temporarily last night.

سرویس اینترنت دیشب به‌صورت موقتی قطع شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد temporarily

  1. adverb for a limited time only; not permanently
    Antonyms:
    permanently
  1. adjective
    Synonyms:
    briefly momentarily for a while for the moment for the time being provisionally tentatively pro tem pro tempore transitorily
    Antonyms:
    forever perpetually perennially

لغات هم‌خانواده temporarily

  • adverb
    temporarily

ارجاع به لغت temporarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/temporarily

لغات نزدیک temporarily

پیشنهاد بهبود معانی