زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Input

ˈɪnpʊt ˈɪnpʊt

گذشته‌ی ساده:

inputted

شکل سوم:

inputted

سوم‌شخص مفرد:

inputs

وجه وصفی حال:

inputting

شکل جمع:

inputs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2

درون‌گذاشت، به‌کارگیری (اطلاعات، پول، نیرو و ...)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

His inputs during the discussions were both timely and useful.

درون‌گذاشت‌های او در طی مباحثات هم به‌موقع و هم مفید بود.

the input of more money into the project

به‌کارگیری (صرف) پول بیشتر برای طرح

noun countable B2

برق درون‌داد، ورودی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an input key

کلید درون‌داد (ورودی)

the input of electrical energy

توان ورودی انرژی برقی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the input of information into the computer

درون‌داد (ورودی) اطلاعات به کامپیوتر

verb - transitive

وارد کردن (اطلاعات)

Please input your username and password to access the system.

لطفاً نام کاربری و رمز عبور خود را برای دسترسی به سامانه وارد کنید.

The technician will help you input the new software into your device.

متخصص فنی به شما کمک می‌کند تا نرم‌افزار جدید را در دستگاه خود وارد کنید.

noun countable

نظر، عقیده

I value your input on this matter.

برای نظر شما در این مورد ارزش قائل هستم.

Please provide your input before we make a decision.

لطفاً قبل‌از تصمیم‌گیری نظر خود را ارائه دهید.

noun uncountable

مقداری، تعدادی

The input of funds will help us reach our goal.

مقدار بودجه به ما کمک می‌کند تا به هدف خود برسیم.

The team reviewed the survey input to gain insights into consumer preferences.

این تیم تعدادی نظرسنجی را برای به دست آوردن بینشی در مورد ترجیحات مصرف‌کننده بررسی کرد.

noun countable uncountable

محرک، اطلاعات

Doctors rely on accurate patient input for proper diagnosis.

پزشکان برای تشخیص صحیح بر اطلاعات دقیق بیمار تکیه می‌کنند.

The input from the external environment affects our decision-making process.

محرک محیط خارجی بر فرآیند تصمیم‌گیری ما تأثیر می‌گذارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد input

  1. noun any stimulating information or event; acts to arouse action
    Synonyms:
    information stimulus stimulation stimulant facts figures comment remark raw data
  1. noun signal going into an electronic system
    Synonyms:
    input signal
  1. verb
    Synonyms:
    enter insert key in keyboard feed in code

سوال‌های رایج input

معنی input به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «input» در زبان فارسی به «ورودی» ترجمه می‌شود.

«ورودی» مفهومی است که در زمینه‌های گوناگون علمی، فنی، رایانه‌ای و حتی اجتماعی به‌کار می‌رود. در ساده‌ترین تعریف، input به هر نوع داده، اطلاعات یا منبعی اطلاق می‌شود که وارد یک سیستم شده و در ادامه، پردازش یا تحلیل می‌شود. این واژه در مقابل «output» یا «خروجی» قرار می‌گیرد و معمولاً بخش ابتدایی یک چرخه‌ی اطلاعاتی یا عملیاتی را تشکیل می‌دهد. ماهیت ورودی بسته به نوع سیستم می‌تواند بسیار متفاوت باشد: از عدد و متن گرفته تا صدا، تصویر، نیرو یا حتی نظر و ایده.

در علوم رایانه، «input» نقشی کلیدی دارد. هر سیستم دیجیتال یا برنامه‌ی نرم‌افزاری، برای عملکرد صحیح خود به داده‌هایی نیاز دارد که از طریق ابزارهای ورودی مانند صفحه‌کلید، ماوس، میکروفن، یا سنسورها دریافت می‌کند. این داده‌ها وارد سیستم شده، پردازش می‌شوند و سپس به خروجی‌هایی مانند تصویر روی صفحه، صدای پخش‌شده، یا فایل ذخیره‌شده تبدیل می‌گردند. برای مثال، وقتی کاربری جمله‌ای را تایپ می‌کند، آن متن «input» سیستم است که باید تحلیل و پاسخ داده شود.

در مهندسی و طراحی سیستم‌ها نیز، مفهوم «input» در تحلیل ساختار، کنترل و شبیه‌سازی نقش محوری دارد. در یک سیستم کنترلی مثلاً، ورودی ممکن است یک سیگنال یا پارامتر خاص باشد که تعیین می‌کند سیستم چگونه رفتار کند. خروجی‌ها وابسته به همین ورودی‌ها هستند و کیفیت عملکرد سیستم به دقت و صحت ورودی‌ها بستگی دارد.

در مباحث اقتصادی و مدیریتی نیز، «input» به منابع یا عواملی گفته می‌شود که برای تولید محصول یا ارائه‌ی خدمت به‌کار گرفته می‌شوند. این منابع می‌توانند شامل نیروی انسانی، مواد اولیه، سرمایه، اطلاعات و حتی زمان باشند. در این معنا، ورودی‌ها پایه‌ی فرایندهای تولید و بهره‌وری‌اند و تحلیل صحیح آن‌ها برای بهینه‌سازی عملیات سازمانی حیاتی است.

در گفت‌وگوهای روزمره و تعاملات انسانی نیز، واژه‌ی «input» به معنای نظر، ایده یا پیشنهاد به‌کار می‌رود. وقتی کسی می‌گوید "I need your input," منظورش این است که به نظر یا پیشنهاد طرف مقابل نیاز دارد. در اینجا، ورودی نه‌تنها اطلاعات، بلکه مشارکت فکری و عاطفی افراد را شامل می‌شود. این نوع input نقش مهمی در تصمیم‌گیری جمعی، توسعه‌ی ایده‌ها، و ایجاد حس تعلق و مشارکت دارد.

«input» فراتر از یک واژه‌ی فنی، مفهومی بنیادین در همه‌ی سیستم‌های انسانی و غیرانسانی است. این واژه یادآور این نکته‌ی ساده اما مهم است که کیفیت هر خروجی، وابسته به دقت، صحت و تناسب ورودی‌هاست.

گذشته‌ی ساده input چی میشه؟

گذشته‌ی ساده input در زبان انگلیسی inputted است.

شکل سوم input چی میشه؟

شکل سوم input در زبان انگلیسی inputted است.

شکل جمع input چی میشه؟

شکل جمع input در زبان انگلیسی inputs است.

وجه وصفی حال input چی میشه؟

وجه وصفی حال input در زبان انگلیسی inputting است.

سوم‌شخص مفرد input چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد input در زبان انگلیسی inputs است.

ارجاع به لغت input

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «input» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/input

لغات نزدیک input

پیشنهاد بهبود معانی