امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Percentage

pərˈsent̬ɪdʒ pəˈsentɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    percentages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
درصد (مقداری از چیزی که اغلب به‌صورت عددی از ۱۰۰ بیان می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The higher the income, the larger the percentage saved.
- هرچه درآمد بیشتر باشد درصد پس‌انداز بیشتر است.
- What percentage of the project is completed so far?
- چند درصد پروژه تاکنون انجام شده است؟
- The company aims to increase its sales percentage.
- این شرکت قصد دارد درصد فروش خود را افزایش دهد.
noun uncountable informal
انگلیسی آمریکایی سود، فایده، نفع
- There's no percentage in dwelling on past mistakes.
- هیچ سودی در پرداختن به اشتباه‌های گذشته وجود ندارد.
- There's no percentage in comparing yourself to others.
- مقایسه کردن خودت با دیگران هیچ فایده‌ای ندارد.
noun countable
بخش
- a percentage of the audience
- بخشی از حضار
- a percentage of the students
- بخشی از دانش‌آموزان
noun
احتمال
- The percentage of winning the lottery is extremely low.
- احتمال برنده شدن در لاتاری بسیار کم است.
- The percentage of success in starting a new business is dependent on market research.
- احتمال موفقیت در راه‌اندازی کسب‌وکار جدید به بازارپژوهی بستگی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد percentage

  1. noun portion, allotment
    Synonyms:
    piece section division cut split proportion ratio allowance quota chunk slice bite taste percent interest rate bonus winnings fee commission duty points payoff discount piece of the action holdout corner juice
    Antonyms:
    whole

لغات هم‌خانواده percentage

ارجاع به لغت percentage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «percentage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/percentage

لغات نزدیک percentage

پیشنهاد بهبود معانی