با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Precent

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive verb - intransitive
    موسیقی (گروه کُر یا گردهمایی در کلیسا) برعهده داشتنِ نقش سردسته‌ی آوازخوانان، سردسته بودن، سردستگی کردن
    • - The music teacher precents the line at Free Church of Scotland each week.
    • - این معلم موسیقی هر هفته در کلیسای آزاد اسکاتلند سردستگی آوازخوانان را بر عهده دارد.
    • - I precented the Choir.
    • - من گروه کر را سردستگی کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده precent

ارجاع به لغت precent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precent

لغات نزدیک precent

پیشنهاد بهبود معانی