شکل نوشتاری دیگر این لغت: per cent
درصد
Ten percent of the total cost must be paid in advance.
ده درصد از کل هزینه باید بهصورت جلوجلو پرداخت شود.
More than 60 percent of the city’s population lives in apartments.
بیشاز ۶۰ درصد جمعیت شهر در آپارتمانها زندگی میکنند.
a twenty percent increase in the population
افزایش بیست درصدی جمعیت
درصد (برای بیان میزان احتمال یا درصد اطمینان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I agree with you a thousand percent on this issue.
من در این موضوع هزار درصد با تو موافقم.
The doctor said there’s only a 10 percent chance of complications.
دکتر گفت تنها ده درصد احتمال عوارض وجود دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «percent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/percent