فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ratio

ˈreɪʃoʊ ˈreɪʃiəʊ

شکل جمع:

ratios

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

نسبت، نسبیت، نسبت معین و ثابت، قسمت، سهم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a ratio of two boys to three girls

نسبت دو پسر به سه دختر

the ratio between births and deaths

نسبت تعداد تولد به تعداد مرگ و میر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ratio

  1. noun percentage, relation of part to whole
    Synonyms:
    proportion rate relationship fraction scale quota correlation correspondence equation arrangement proportionality quotient
    Antonyms:
    whole

ارجاع به لغت ratio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ratio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ratio

لغات نزدیک ratio

پیشنهاد بهبود معانی