با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Rake-off

    ˈreɪkɒf ˈreɪkɒf
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable informal
    سهم، پورسانت، کمیسیون (به‌ویژه به‌طور غیرقانونی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The employee was fired after it was discovered that he was secretly taking a rake-off from the company's sales.
    - پس از این‌که مشخص شد این کارمند مخفیانه از فروش شرکت سهم برمی‌برداشت، اخراج شد.
    - The politician was caught taking a secret rake-off from a construction company bidding on a government contract.
    - این سیاست‌مدار در حال گرفتن پورسانت مخفیانه از یک شرکت ساختمانی در مناقصه‌ی قرارداد دولتی دستگیر شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد rake-off

    1. noun A payment
      Synonyms: illegal fee, illegitimate commission, cut, kickback
    2. noun A percentage (of winnings or loot or profit) taken by an operator or gangster
      Synonyms: vigorish

    ارجاع به لغت rake-off

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rake-off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rake-off

    لغات نزدیک rake-off

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی