امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turnkey

ˈtɜrːnkiː ˈtɜːnkiː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    turnkeys

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
انگلیسی آمریکایی آماده، حاضر، آماده‌به‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Buyers appreciated the turnkey home, which needed no renovations.
- خریداران از خانه‌ی آماده که نیازی به بازسازی نداشت، استقبال کردند.
- The startup provided a turnkey software solution for easy implementation.
- این  شرکت نوپا، راه‌حل نرم‌افزاری آماده‌به‌کاری برای پیاده‌سازی آسان ارائه کرد.
noun countable
انگلیسی آمریکایی زندانبان، نگهبان زندان (این معنا در انگلیسی بریتانیایی در گذشته کاربرد داشته است)
- The veteran turnkey knew how to handle difficult situations with ease.
- زندانبان کهنه‌کار می‌دانست که چگونه با شرایط سخت به راحتی کنار بیاید.
- Each turnkey was responsible for maintaining order in their assigned block.
- هر نگهبان زندان مسئول حفظ نظم در قسمت اختصاص‌داده‌شده‌ی خود بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turnkey

  1. noun A guard or keeper of a prison
    Synonyms:
    jailer warden prison-guard warder jailor gaoler screw

ارجاع به لغت turnkey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turnkey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turnkey

لغات نزدیک turnkey

پیشنهاد بهبود معانی