فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Church Attendance

شکل جمع:

church attendances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

حضور در کلیسا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The pastor emphasized the importance of church attendance during the sermon.

کشیش در این خطبه بر اهمیت حضور در کلیسا تأکید کرد.

The survey revealed a decline in church attendance among young people.

این نظرسنجی نشان‌دهنده‌ی کاهش حضور جوانان در کلیسا بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Church attendance has steadily increased over the past year.

حضور در کلیسا طی سال گذشته به‌طور پیوسته افزایش یافته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد church attendance

  1. noun the act of regularly participating in religious worship services at a church

ارجاع به لغت church attendance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «church attendance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/church-attendance

لغات نزدیک church attendance

پیشنهاد بهبود معانی