شکل جمع:
churchesکلیسا (مکانی برای فعالیتهای دینی مسیحیان)
She goes to church on Sundays.
او یکشنبهها به کلیسا میرود.
The old church is a beautiful example of Gothic architecture.
این کلیسای قدیمی نمونهی زیبایی از معماری گوتیک است.
They decided to get married in the historic church downtown.
آنها تصمیم گرفتند که در کلیسای تاریخی مرکز شهر ازدواج کنند.
دستگاه کلیسا، کلیسا (تشکیلات رسمی دین مسیحیت برای فعالیتهای دینی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Catholic Church emphasizes the importance of charitable activities.
کلیسای کاتولیک بر اهمیت فعالیتهای خیریه تأکید میکند.
Local churches play an important role in promoting social cohesion.
دستگاههای کلیسای محلی در ارتقای انسجام اجتماعی نقش مهمی ایفا میکنند.
حضور در کلیسا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «church» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/church