فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cathedral

kəˈθiːdrəl kəˈθiːdrəl

شکل جمع:

cathedrals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

کلیسای جامع

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The cathedral is located in the heart of the city.

کلیسای جامع در قلب شهر واقع شده است.

Every Sunday, the cathedral is filled with worshippers.

هر یکشنبه، کلیسای جامع مملو از عبادت‌کنندگان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The cathedral's bell tower could be seen from miles away.

برج ناقوس کلیسای جامع از کیلومترها دورتر قابل مشاهده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cathedral

  1. noun a very large, usually stone, building for Christian worship. It is the largest and most important church of a diocese
    Synonyms:
    house of worship house of God place of worship holy place sanctuary temple minster basilica chancel house of prayer bishop’s seat

ارجاع به لغت cathedral

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cathedral» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cathedral

لغات نزدیک cathedral

پیشنهاد بهبود معانی