دیوانه شدن، عصبانی شدن شدید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He went mad when he found out his car had been stolen.
وقتی فهمید ماشینش دزدیده شده، دیوانه شد (به شدت عصبانی شد).
The fans went mad when their team scored the winning goal.
هواداران وقتی تیمشان گل پیروزی را زد، دیوانه شدند (بسیار هیجان زده شدند).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go mad» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-mad