امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perorate

ˈperəˌreɪt ˈperəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive
سخن به درازا کشاندن، نطق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He perorated for two long hours.
- دو ساعت متوالی سخنرانی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perorate

  1. verb to harangue
    Synonyms:
    speak address lecture declaim orate expatiate mouth rant rave harangue
  1. verb to summarize
    Synonyms:
    sum up conclude epitomize

ارجاع به لغت perorate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perorate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perorate

لغات نزدیک perorate

پیشنهاد بهبود معانی