با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Comp

American: kɑːmp British: kɒmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • مخفف: تطبیقی، مقایسه‌ای
  • مخفف: مقایسه کردن
  • مخفف: جبران، تاوان
  • مخفف: گرد‌آمده، انباشته
  • مخفف: گردآورنده
  • مخفف: آهنگساز
  • مخفف: انشا
  • مخفف: ترکیب
  • verb - intransitive
    (موسیقی جاز - به‌ویژه درمورد نوازنده‌ی پیانو و گیتار) هم‌‌نوازی کردن
  • noun verb - transitive
    (عامیانه - کتاب یا بلیط و غیره) پیشکشی (که به‌طور معمول به منظور تبلیغ رایگان داده می‌شود)
  • noun verb - transitive
    به عنوان پیشکش دادن، پیشکش کردن، مفت دادن
  • noun
    (به‌طور معمول جمع) آزمون فراگیر (که به‌طور معمول در رشته تخصصی به داوطلبان درجهی فوق لیسانس و دکتری داده می‌شود) (examination comprehensive نام کامل آن است)، امتحان جامع
    • - My daughter Julie's comps are in May.
    • - امتحانات جامع دخترم، جولی در ماه می خواهد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد comp

  1. noun An intensive examination testing a student's proficiency in some special field of knowledge
    Synonyms: comprehensive examination, comprehensive
  2. noun A free ticket entitling one to transportation or admission
    Synonyms: pass, freebie

ارجاع به لغت comp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comp

لغات نزدیک comp

پیشنهاد بهبود معانی