تطبیقی، مقایسهای
جبران، تاوان
گردآمده، انباشته
گردآورنده
آهنگساز
انشا
ترکیب
(موسیقی جاز - بهویژه درمورد نوازندهی پیانو و گیتار) همنوازی کردن
(عامیانه - کتاب یا بلیط و غیره) پیشکشی (که بهطور معمول به منظور تبلیغ رایگان داده میشود)
به عنوان پیشکش دادن، پیشکش کردن، مفت دادن
(بهطور معمول جمع) آزمون فراگیر (که بهطور معمول در رشته تخصصی به داوطلبان درجهی فوق لیسانس و دکتری داده میشود) (examination comprehensive نام کامل آن است)، امتحان جامع
My daughter Julie's comps are in May.
امتحانات جامع دخترم، جولی در ماه می خواهد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comp