فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Freebie

ˈfriːbiː ˈfriːbiː

شکل جمع:

freebies

توضیحات:

به‌صورتِ freebee نیز نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

(چیزی که بدون نیاز به پرداخت هزینه داده می‌شود به‌ویژه به‌عنوان راهی به‌منظورِ جلب حمایت یا تبلیغات) مفت و مجانی، مفتکی، رایگان، اشانتیون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I got this CD as a freebie for buying a receiver.

این سی‌دی را به‌صورت رایگان برای خرید رسیور گرفتم.

The journalists were all given a freebie lunch.

به تمام روزنامه‌نگاران غذای رایگان داده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freebie

  1. noun something for nothing
    Synonyms:
    gift giveaway handout free pass free lunch complimentary ticket

لغات هم‌خانواده freebie

  • verb - transitive
    free

ارجاع به لغت freebie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freebie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freebie-or-freebee

لغات نزدیک freebie

پیشنهاد بهبود معانی