Dramatic

drəˈmætɪk drəˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more dramatic
  • صفت عالی:

    most dramatic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
ناگهانی، چشمگیر، شگرف، برجسته، فوق‌العاده، مهیج، قابل توجه، بهت‌آور، پرشور، شورانگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the most dramatic event of the first world war
- شگرف‌ترین رویداد جنگ جهانی اول
- his dramatic attempt to escape from jail
- تلاش قابل توجه او برای فرار از زندان
adjective
ناامید، منفی‌باف، غمگین
- Her dramatic storytelling captivated the audience from the start.
- داستان‌سرایی غمگین او از همان ابتدا مخاطب را مجذوب خود کرد.
- His dramatic reactions often exaggerated the situation beyond reality.
- واکنش‌های ناامید او اغلب وضعیت را فراتر از واقعیت اغراق می‌کند.
adjective B2
ادبیات (مربوط به) تئاتر، نمایش، نمایشی، هیجانی
- a dramatic critic
- منتقد تئاتر
- a dramatic actor
- بازیگر نمایش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dramatic

  1. adjective exciting, moving
    Synonyms: affecting, breathtaking, climactic, comic, effective, electrifying, emotional, expressive, farcical, histrionic, impressive, melodramatic, powerful, sensational, startling, striking, sudden, suspenseful, tense, theatrical, thespian, thrilling, tragic, vivid
    Antonyms: comedic, normal, ordinary, undramatic, unexciting, unmoving, usual

Collocations

لغات هم‌خانواده dramatic

ارجاع به لغت dramatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dramatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dramatic

لغات نزدیک dramatic

پیشنهاد بهبود معانی