امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sped

sped sped
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sped
  • شکل سوم:

    sped
  • سوم‌شخص مفرد:

    speeds
  • وجه وصفی حال:

    speeding

معنی‌ها

noun adverb
زمان گذشته ساده فعل Speed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun adverb
قسمت سوم فعل Speed
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sped

  1. verb Move fast
    Synonyms: rushed, raced, zipped, hurried, zoomed, torn, run, ripped, hastened, hustled, hasted, whisked, darted, sprinted, accelerated, rated, winged, quickened, whirled, trotted, prospered, propelled, shot, precipitated, dashed, scoured, paced, sailed, knotted, rocketed, barrelled, pelted, galloped, favored, fared, facilitated, flitted, expedited, fleeted, dispatched, flashed, bustled, clipped, bucketed, bolted
    Antonyms: hindered
  2. verb Move faster
    Synonyms: accelerated, quickened, furthered, hustled, hurried, advanced, expedited, hastened
    Antonyms: delayed, halted, slowed

ارجاع به لغت sped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sped

لغات نزدیک sped

پیشنهاد بهبود معانی