گذشتهی ساده:
tonguedشکل سوم:
tonguedسومشخص مفرد:
tonguesوجه وصفی حال:
tonguingشکل جمع:
tonguesکالبدشناسی زبان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
Please stick your tongue out.
لطفاً زبان خود را بیرون بیاورید.
He bit his tongue while eating.
موقع غذا خوردن زبانش را گاز گرفت.
the tip of the tongue
نوک زبان
He has a glib tongue.
او زبان چرب و نرمی دارد.
the tongues of fire
زبانههای آتش
غذا و آشپزی زبان (حیوانات که بهعنوان غذا استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The restaurant is famous for its grilled lamb tongue.
این رستوران بهخاطر زبان کبابی گوسفندش معروف است.
The chef prepared a delicious dish using veal tongue.
سرآشپز با استفاده از زبان گوساله، غذای خوشمزهای آماده کرد.
پوشاک زبانه (بهویژه برای کفش)
He adjusted the tongue of his boot and continued walking.
زبانهی پوتینش را درست کرد و به راه رفتن ادامه داد.
There's a small logo stitched onto the tongue of the sneakers.
روی زبانهی کتانی، لوگوی کوچیکی دوخته شده است.
زبانشناسی زبان
He learned several foreign tongues.
چندین زبان خارجی را آموخت.
The poem was written in a beautiful but little-known tongue.
شعر به زبانی زیبا اما کمتر شناختهشده نوشته شده بود.
زبان، طرز بیان، بیان
Despite her kind heart, she has a sharp tongue.
باوجود قلب مهربانش، زبان تندی دارد.
His tongue often gets him into trouble.
طرز بیانش اغلب باعث دردسرش میشود.
hold your tongue and listen!
حرف نزن و گوش بده!
لیس زدن، زبان زدن
The calf gently tongued its mother’s face.
گوساله با ملایمت صورت مادرش را لیس زد.
He tongued a piece of candy before biting into it.
قبلاز اینکه آبنبات را بجود، با زبانش آن را لمس کرد.
to tongue a stamp
به تمبر زبان مالیدن
to tongue a board
تختهای را زبانهدار کردن
نوک زبان، سرزبان، کاک
زبان تند و تیزی داشتن (کنایه از نیش و کنایه زدن)
(بهویژه بعد از ترس یا ناراحتی یا کمرویی) قدرت تکلم را بازیافتن، دوباره به حرف آمدن
حرف نزدن، سکوت کردن، جلو دهان (یا زبان) خود را گرفتن
ورد زبان همگان، بلند آوازه
on the tip of one's (or the) tongue
در شرف گفتن یا گفته شدن، برسر زبان (گیر کرده)
به شوخی، شوخیوار، بهطور غیرجدی
اهل ناسزاگویی بودن، بد دهن بودن، فحاش بودن
کلمه "tongue" در زبان انگلیسی به معنای "زبان" است و به عنوان یکی از مهمترین اعضای بدن انسان و بسیاری از حیوانات شناخته میشود. این عضو عضلانی در دهان قرار دارد و وظایف متعددی را انجام میدهد. در ادامه به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مرتبط با کلمه "tongue" میپردازیم.
معانی و توضیحات
1. زبان به عنوان عضو بدن:
زبان یک عضو عضلانی و انعطافپذیر است که به ما کمک میکند تا غذا را بخوریم، صحبت کنیم و طعم غذاها را احساس کنیم. زبان حاوی هزاران گیرنده چشایی است که به ما امکان درک طعمهای مختلف را میدهد. طعمها به چهار دسته اصلی تقسیم میشوند: شیرین، ترش، تلخ و شور.
2. زبان به عنوان وسیله ارتباط:
زبان همچنین به عنوان وسیلهای برای برقراری ارتباط میان انسانها عمل میکند. هر زبان دارای ساختار و دستور زبان خاص خود است و با استفاده از آن میتوانیم احساسات، افکار و اطلاعات را منتقل کنیم.
3. زبانهای مختلف:
دنیا دارای هزاران زبان مختلف است. برخی از زبانها مانند انگلیسی، اسپانیایی و چینی از زبانهای پرکاربرد جهانی هستند. هر زبان دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از دیگر زبانها متمایز میکند.
4. زبان در فرهنگها:
زبان نه تنها وسیلهای برای ارتباط است، بلکه بخشی از فرهنگ یک ملت نیز به شمار میرود. ضربالمثلها، اصطلاحات و جملات خاص هر زبان نشاندهنده فرهنگ و تاریخ آن ملت هستند.
نکات جالب
1. زبان و طعمها:
زبان انسان توانایی تشخیص پنج طعم اصلی را دارد: شیرین، تلخ، شور، ترش و اومامی (طعمی که در غذاهایی مانند سس سویا و گوجهفرنگی یافت میشود). این قابلیت به ما کمک میکند تا از غذاهای مختلف لذت ببریم و غذاهای مغذی را شناسایی کنیم.
2. زبان در حیوانات:
بسیاری از حیوانات نیز زبان دارند، اما کارکرد آنها ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال، زبان برخی از حیوانات مانند گربهها و سگها به عنوان ابزار شکار و تمیز کردن استفاده میشود.
3. زبان بدن:
در ارتباطات انسانی، زبان بدن نیز نقش مهمی ایفا میکند. حرکات، حالتهای چهره و وضعیت بدن میتوانند پیامهای زیادی را منتقل کنند که ممکن است با کلمات بیان نشوند.
4. زبانهای در خطر:
بسیاری از زبانها در دنیا در حال انقراض هستند. هر ساله تعداد زیادی از زبانها به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی از بین میروند. حفظ زبانها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی اهمیت بالایی دارد.
گذشتهی ساده tongue در زبان انگلیسی tongued است.
شکل سوم tongue در زبان انگلیسی tongued است.
شکل جمع tongue در زبان انگلیسی tongues است.
وجه وصفی حال tongue در زبان انگلیسی tonguing است.
سومشخص مفرد tongue در زبان انگلیسی tongues است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tongue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tongue