شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): tongue-in-cheek
به شوخی، شوخیوار، بهطور غیرجدی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
She told him, tongue in cheek, that she would gladly take on all of his responsibilities for the day.
به شوخی به او گفت که با کمال میل تمام مسئولیتهای او در آن روز را به عهده خواهد گرفت.
When my boss asked me if I wanted to work overtime, I replied tongue in cheek, "Oh, absolutely, I live to work!"
وقتی رئیسم از من پرسید که آیا میخواهم اضافهکاری کنم، بهطور غیرجدی جواب دادم: «اوه، کاملاً، من زندهام که کار کنم!»
غیرجدی، شوخی، شوخیآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The comedian's tongue-in-cheek remarks had the audience roaring with laughter.
صحبتهای شوخیآمیز این کمدین باعث شد تماشاگران از خنده رودهبر شوند.
his tongue-in-cheek promise to solve all the problems
قول غیرجدی او برای حل همهی مشکلات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tongue in cheek» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tongue-in-cheek-2