فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bam

American: bæm British: bæm

معنی‌ها و نمونه‌جمله

interjection noun verb - transitive

(حرف ندا) بم!، (صدای خوردن دو چیز بزرگ به هم) ترق!، تراق!، دنگ!

interjection noun verb - transitive

(با صدای دنگ) تصادم کردن، افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The planes bammed against the deck of the carrier.

هواپیماها تراق‌تراق‌کنان بر عرشه‌ی ناو هواپیمابر فرود می‌آمدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bam

  1. noun a sudden very loud noise
    Synonyms:
    bang blast clap eruption

ارجاع به لغت bam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bam

لغات نزدیک bam

پیشنهاد بهبود معانی