فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roust

American: raʊst British: raʊst

گذشته‌ی ساده:

rousted

شکل سوم:

rousted

سوم‌شخص مفرد:

rousts

وجه وصفی حال:

rousting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

کسی را به‌زور حرکت دادن، کسی را به بلند شدن از جایی وادار کردن (به‌ویژه رختخواب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She tried to roust her brother from his deep sleep.

او سعی کرد که برادرش را به‌زور از خواب عمیق بیدار کند.

The soldiers were rousted from their beds before sunrise.

سربازان قبل‌از طلوع آفتاب وادار شدند که از رختخواب‌هایشان بیرون آیند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roust

  1. verb to force or stir up someone or something from a state of inactivity or rest. It can also refer to waking someone up or rousing them in a vigorous manner. In a broader sense, it involves prompting action or movement, often in a somewhat abrupt way
    Synonyms:
    stir rouse stimulate motivate provoke rout

ارجاع به لغت roust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roust

لغات نزدیک roust

پیشنهاد بهبود معانی