امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roust

American: raʊst British: raʊst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rousted
  • شکل سوم:

    rousted
  • سوم‌شخص مفرد:

    rousts
  • وجه وصفی حال:

    rousting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
کسی را به‌زور حرکت دادن، کسی را به بلند شدن از جایی وادار کردن (به‌ویژه رختخواب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She tried to roust her brother from his deep sleep.
- او سعی کرد که برادرش را به‌زور از خواب عمیق بیدار کند.
- The soldiers were rousted from their beds before sunrise.
- سربازان قبل‌از طلوع آفتاب وادار شدند که از رختخواب‌هایشان بیرون آیند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roust

  1. verb to force or stir up someone or something from a state of inactivity or rest. It can also refer to waking someone up or rousing them in a vigorous manner. In a broader sense, it involves prompting action or movement, often in a somewhat abrupt way
    Synonyms:
    motivate provoke rouse rout stimulate stir

ارجاع به لغت roust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roust

لغات نزدیک roust

پیشنهاد بهبود معانی