فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Walkover

ˈwɒːkˌoʊvər ˈwɔːkˌəʊvə

شکل جمع:

walkovers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

پیروزی آسان، برد راحت، پیروزی یک‌طرفه، برد بی‌زحمت

در انگلیسی آمریکایی از walkaway هم استفاده می‌شود.

With their star player injured, the match became a walkover for the other side.

با مصدوم شدن بازیکن ستاره‌شان، بازی برای تیم مقابل برد راحتی بود.

Don’t expect a walkover. they’ve been training hard.

انتظار پیروزی بی‌زحمت نداشته باش. آن‌ها سخت تمرین کرده‌اند.

noun countable

پیروزی بدون رقابت، برد ازپیش‌تعیین‌شده (به‌دلیل انصراف رقیب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The player got a walkover in the first round when his opponent was disqualified.

بازیکن در دور اول پیروزی بدون رقابتی به دست آورد، وقتی که حریفش محروم شد.

They advanced to the final by walkover after the other team forfeited.

پس‌از اینکه تیم دیگر از رقابت کنار رفت، آن‌ها با بردی ازپیش‌تعیین‌شده به فینال صعود کردند.

noun countable

مسابقه‌ی اسب‌دوانی با یک شرکت‌کننده (لذا حتی با آهسته رفتن هم برنده می‌شود)

The jockey rode his horse in what was essentially a walkover.

سوارکار اسب خود را در آنچه اساساً مسابقه‌ای با یک شرکت‌کننده بود، سوار شد.

Due to unforeseen circumstances, the main race ended up being a walkover.

به‌دلیل شرایط پیش‌بینی‌نشده، مسابقه‌ی اصلی در نهایت مسابقه‌ی تک‌اسبه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد walkover

  1. noun an easy victory
    Synonyms:
    walkaway runaway romp
  1. noun an easily accomplished task
    Synonyms:
    breeze cinch snap pushover picnic piece-of-cake child's play easy win triumph conquest walkaway duck soup

ارجاع به لغت walkover

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «walkover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/walkover

لغات نزدیک walkover

پیشنهاد بهبود معانی