فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rabble

ˈræbl ˈræbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

دسته، توده طبقات پست، ازدحام، اراذل و اوباش، با اراذل و اوباش حمله کردن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the London rabble

اوباش لندن

The rabbles looted shops and burned buildings.

اوباش مغازه‌ها را چاپیدند و ساختمان‌ها را آتش زدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Jews were rabbled and driven out of town.

یهودیان مورد حمله‌ی اوباش قرار گرفتند و از شهر رانده شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rabble

  1. noun mob
    Synonyms:
    crowd gathering group throng multitude mass masses herd pack gang horde drove flock commonality commoners proletariat lower class rank and file hoi polloi riffraff scum ring riot

Collocations

the rabble

(تحقیرآمیز) توده‌ی مردم، عوام‌الناس، عوام

ارجاع به لغت rabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rabble

لغات نزدیک rabble

پیشنهاد بهبود معانی