آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ شهریور ۱۴۰۴

    Unblock

    ʌnˈblɑːk ʌnˈblɒk

    معنی unblock | جمله با unblock

    verb - transitive

    گرفتگی چیزی را برطرف کردن، (لوله و غیره را) باز کردن، گشودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    to unblock a pipe

    لوله‌ی گرفته را باز کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unblock

    1. verb to rid of obstructions
      Synonyms:
      clear free open release unfreeze
      Antonyms:
      block

    لغات هم‌خانواده unblock

    • noun
      block, blockage, blockade
    • adjective
      blocked, unblocked
    • verb - intransitive
      block
    • verb - transitive
      unblock, blockade

    سوال‌های رایج unblock

    معنی unblock به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «unblock» در زبان فارسی به «رفع انسداد کردن» یا «باز کردن راه» یا «گرفتگی چیزی را برطرف کردن» ترجمه می‌شود.

    «unblock» یک فعل ترکیبی (phrasal verb) است که به معنای برداشتن مانع یا باز کردن مسیری است که قبلاً مسدود شده بود. این واژه می‌تواند در زمینه‌های فیزیکی، دیجیتال یا استعاری به کار رود و نشان‌دهنده‌ی عملی است که اجازه می‌دهد جریان، ارتباط یا حرکت از سر گرفته شود. برای مثال، در جمله‌ی «He unblocked the drain» منظور این است که او گرفتگی فاضلاب را برطرف کرده و جریان آب را باز کرده است. این کاربرد نشان می‌دهد که «unblock» به معنای بازکردن مسیر و حذف مانع به کار می‌رود.

    در دنیای دیجیتال، «unblock» به معنای باز کردن دسترسی به یک فرد، پیام یا سرویس در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها است. زمانی که کاربری قبلاً مسدود شده باشد و سپس «unblock» شود، امکان ارسال پیام، دیدن محتوا یا تعامل دوباره برقرار می‌شود. برای مثال، جمله‌ی «She unblocked him on Instagram» نشان می‌دهد که او محدودیت قبلی برای مشاهده یا ارتباط با فرد موردنظر را برداشته است. این کاربرد، اهمیت واژه را در محیط‌های مدرن و ارتباطات دیجیتال نشان می‌دهد.

    از منظر استعاری، «unblock» می‌تواند به معنای رفع موانع روانی، فکری یا عاطفی نیز به کار رود. فردی که با مشکلات ذهنی یا محدودیت‌های عاطفی مواجه است، می‌تواند با اقداماتی مانند مشاوره، تفکر یا یادگیری، مسیر پیشرفت و خلاقیت خود را «unblock» کند. این کاربرد استعاری، واژه را به ابزاری قوی برای توصیف رشد فردی و حل مشکلات در زندگی روزمره تبدیل می‌کند.

    در نوشتار ادبی و توصیفی، «unblock» می‌تواند حس رهایی، جریان دوباره و باز شدن افق‌ها را منتقل کند. نویسندگان با استفاده از این واژه می‌توانند به صورت تصویری نشان دهند که موانع گذشته برداشته شده و امکان حرکت یا تجربه‌ی تازه فراهم آمده است. این ویژگی، «unblock» را فراتر از یک فعل فیزیکی ساده، به مفهومی غنی و چندوجهی تبدیل می‌کند.

    «unblock» واژه‌ای کاربردی است که توانایی بیان حذف موانع، باز کردن مسیرها و تسهیل جریان‌ها را در زمینه‌های فیزیکی، دیجیتال و استعاری دارد. یادگیری دقیق کاربردهای این واژه به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا بتوانند جملات خود را متنوع، طبیعی و دقیق بسازند و در توصیف شرایط مختلف از آن بهره‌مند شوند.

    ارجاع به لغت unblock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unblock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unblock

    لغات نزدیک unblock

    • - unblenched
    • - unblessed
    • - unblock
    • - unblocked
    • - unblooded
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.