آخرین به‌روزرسانی:

Unblock

ʌnˈblɑːk ʌnˈblɒk

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

گرفتگی چیزی را برطرف کردن، (لوله و غیره را) باز کردن، گشودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to unblock a pipe

لوله‌ی گرفته را باز کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unblock

  1. verb to rid of obstructions
    Synonyms:
    clear free open release unfreeze
    Antonyms:
    block

لغات هم‌خانواده unblock

ارجاع به لغت unblock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unblock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unblock

لغات نزدیک unblock

پیشنهاد بهبود معانی