فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Occlude

əˈkluːd əˈkluːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

بستن، مسدود کردن، خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

an occluded coronary artery

شریان بند آمده‌ی قلب

They sank ships in order to occlude the harbor.

برای مسدودکردن بندرگاه کشتی‌ها را غرق کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

occluded clouds

ابرهای فرازیده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد occlude

  1. verb block, prevent
    Synonyms:
    stop close obstruct prevent impede hinder shut fill plug seal curb congest throttle clog stopper close out lock out leave out choke
    Antonyms:
    allow permit help

ارجاع به لغت occlude

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «occlude» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occlude

لغات نزدیک occlude

پیشنهاد بهبود معانی