بستن، مسدود کردن، خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an occluded coronary artery
شریان بند آمدهی قلب
They sank ships in order to occlude the harbor.
برای مسدودکردن بندرگاه کشتیها را غرق کردند.
occluded clouds
ابرهای فرازیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «occlude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occlude