تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تعطیل کردن، تعطیل شدن
(ابر یا تاریکی یا مه و غیره) فراگرفتن
خاموش کردن
محاصره کردن، دور (چیزی را) گرفتن، احاطه کردن
مسدود کردن، بستن
(محلی) خلاص (از شر چیزی)، رها
منزوی کردن، جدا کردن
(لوله یا شیر یا مجرا) مسدود کردن، بستن
سد کردن، جلوگیری کردن، راه ندادن
امتیاز ندادن، پوان نیاوردن، چند به هیچ از تیم مقابل یا حریف بردن
(بیادبانه) ساکت کردن، خفه کردن، باعث وقفه در تکلم شدن
مسدود کردن، بستن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shut