فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Coffin

ˈkɒː- / / ˈkɑː- ˈkɒfɪn

گذشته‌ی ساده:

coffined

شکل سوم:

coffined

سوم‌شخص مفرد:

coffins

وجه وصفی حال:

coffining

شکل جمع:

coffins

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive countable

تابوت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Six soldiers were carrying his coffin.

شش سرباز تابوت او را حمل می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coffin

  1. noun box for dead person
    Synonyms:
    casket box crate pine box sarcophagus funerary box catafalque pall pine drape

ارجاع به لغت coffin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coffin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coffin

لغات نزدیک coffin

پیشنهاد بهبود معانی