گذشتهی ساده:
emailedشکل سوم:
emailedسومشخص مفرد:
emailsوجه وصفی حال:
emailingشکل جمع:
emailsشکل نوشتاری دیگر این لغت: e-mail
ایمیل، رایانامه، پست الکترونیکی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
I received an e-mail from my boss this morning.
امروز صبح ایمیلی از رئیسم دریافت کردم.
I sent an email to him, but I haven't received a response yet.
رایانامهای برای او ارسال کردم اما هنوز پاسخی دریافت نکردهام.
I need to send an email to my professor.
باید به استادم ایمیل بزنم.
ایمیل کردن، ایمیل فرستادن، فرستادن پست الکترونیکی، فرستادن رایانامه (برای کسی)، با ایمیل چیزی را فرستادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Can you email me the details of the meeting?
آیا میتوانید جزئیات جلسه را برای من ایمیل کنید؟
Please email me the report as soon as possible.
لطفا گزارش را در اسرع وقت برای من با ایمیل بفرستید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «email» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/email