گذشتهی ساده:
exhaledشکل سوم:
exhaledسومشخص مفرد:
exhalesوجه وصفی حال:
exhalingبیرون دادن هوا، بازدم کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She exhaled a deep breath slowly.
نفس عمیق را بهآرامی بیرون داد.
She smoked constantly and exhaled the smoke forcefully in my direction.
او مرتب سیگار میکشید و دود آن را با فشار به طرف من بیرون میداد.
a bad smell exhaling from the kitchen
بوی بدی که از آشپزخانه برمیخاست
آه کشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exhale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhale