آخرین به‌روزرسانی:

Exhale

eksˈheɪl eksˈheɪl

گذشته‌ی ساده:

exhaled

شکل سوم:

exhaled

سوم‌شخص مفرد:

exhales

وجه وصفی حال:

exhaling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive formal

بیرون دادن هوا، بازدم کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She exhaled a deep breath slowly.

نفس عمیق را به‌آرامی بیرون داد.

She smoked constantly and exhaled the smoke forcefully in my direction.

او مرتب سیگار می‌کشید و دود آن را با فشار به طرف من بیرون می‌داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a bad smell exhaling from the kitchen

بوی بدی که از آشپزخانه برمی‌خاست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exhale

  1. verb breathe out
    Synonyms:
    emit expel discharge eject issue breathe give off let out emanate respire vaporize evaporate steam
    Antonyms:
    inhale breathe in

Collocations

ارجاع به لغت exhale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhale

لغات نزدیک exhale

پیشنهاد بهبود معانی