با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Exhalation

ˌekshəˈleɪʃən ˌekshəˈleɪʃən ˌekshəˈleɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    بازدم، برون دم، برون دمش
    • - the soft exhalation of the baby's breath
    • - بازدم ملایم نفس نوزاد
  • noun
    (دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، برآمده، بردمیده، بازدمه
    • - the foul exhalation from the marsh
    • - بوی بد متصاعد از باتلاق
    • - the smelly and noisy exhalations of the locomotive
    • - گازهای خروجی بدبو و پرسروصدای لوکوموتیو
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد exhalation

  1. noun breathing out
    Synonyms: exhaling, expiration, respiration, breath
  2. noun that which is exhaled
    Synonyms: emanation, vapor, air, breath

ارجاع به لغت exhalation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhalation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exhalation

لغات نزدیک exhalation

پیشنهاد بهبود معانی