آخرین به‌روزرسانی:

Exhalation

ˌekshəˈleɪʃən ˌekshəˈleɪʃən ˌekshəˈleɪʃən

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

بازدم، برون دم، برون دمش

the soft exhalation of the baby's breath

بازدم ملایم نفس نوزاد

noun

(دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، برآمده، بردمیده، بازدمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the foul exhalation from the marsh

بوی بد متصاعد از باتلاق

the smelly and noisy exhalations of the locomotive

گازهای خروجی بدبو و پرسروصدای لوکوموتیو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exhalation

  1. noun breathing out
    Synonyms:
    breath exhaling expiration respiration
  1. noun that which is exhaled
    Synonyms:
    air breath vapor emanation

ارجاع به لغت exhalation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhalation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhalation

لغات نزدیک exhalation

پیشنهاد بهبود معانی