بازدم، برون دم، برون دمش
the soft exhalation of the baby's breath
بازدم ملایم نفس نوزاد
(دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، برآمده، بردمیده، بازدمه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the foul exhalation from the marsh
بوی بد متصاعد از باتلاق
the smelly and noisy exhalations of the locomotive
گازهای خروجی بدبو و پرسروصدای لوکوموتیو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exhalation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhalation