آخرین به‌روزرسانی:

Exfoliation

eksˌfoʊliˈeɪʃn eksˌfəʊliˈeɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(پوست) حذف سلول‌های مرده، پوست‌اندازی، لایه‌برداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Try exfoliation with an apricot facial scrub.

لایه‌برداری با اسکراب صورت حاوی عصار‌ه‌ی زردآلو را امتحان کنید.

The treatment includes exfoliation with turmeric and ginger root.

این درمان شامل حذف سلول‌های مرده‌ی پوست با زردچوبه و ریشه‌ی زنجبیل است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exfoliation

  1. noun molting
    Synonyms:
    shedding peeling flaking depilation

ارجاع به لغت exfoliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exfoliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exfoliation

لغات نزدیک exfoliation

پیشنهاد بهبود معانی