فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Chimney

ˈtʃɪmni ˈtʃɪmni

شکل جمع:

chimneys

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

دودکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The children waited eagerly by the chimney for Santa Claus to arrive.

بچه‌ها مشتاقانه کنار دودکش منتظر بودند تا بابانوئل از راه برسد.

The chimney needed repairs after the storm.

بعداز طوفان، دودکش نیازمند تعمیر بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A bird perched on the edge of the chimney, singing cheerfully.

پرنده‌ای روی لبه‌ی دودکش نشسته بود و با شادی آواز می‌خواند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chimney

  1. noun a hollow structure allowing smoke from an indoor fireplace to vent outside; also Santa Claus’s magical entryway into homes
    Synonyms:
    fireplace pipe vent funnel stack flue hearth ventilator furnace chase smokeshaft chimney stack chimney pot
  1. noun a narrow vertical passage in the rock of a cliff or mountain, through which a person can climb

Collocations

chimney breast

(انگلیس) برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوب‌سوز دیواری (یا شومینه)، سینه‌ی بخاری

chimney cap

کلاهک سر دودکش

ارجاع به لغت chimney

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chimney» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chimney

لغات نزدیک chimney

پیشنهاد بهبود معانی