شکل جمع:
chimneysدودکش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The children waited eagerly by the chimney for Santa Claus to arrive.
بچهها مشتاقانه کنار دودکش منتظر بودند تا بابانوئل از راه برسد.
The chimney needed repairs after the storm.
بعداز طوفان، دودکش نیازمند تعمیر بود.
A bird perched on the edge of the chimney, singing cheerfully.
پرندهای روی لبهی دودکش نشسته بود و با شادی آواز میخواند.
(انگلیس) برآمدگی دیوار در اطراف بخاری چوبسوز دیواری (یا شومینه)، سینهی بخاری
کلاهک سر دودکش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chimney» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chimney