فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hearth

hɑːrθ hɑːθ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

اجاق، آتشدان، کف منقل، (مجازاً) منزل، سکوی اجاق، کوره کشتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

There was a pile of ashes on the hearth.

روی کف اجاق توده‌ای خاکستر جمع شده بود.

A bright fire was burning in the hearth.

آتش درخشانی در اجاق می‌سوخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The soldier was longing to return once again to the family hearth.

سرباز آرزو می‌کرد که یک‌بار دیگر به کانون خانواده‌اش باز گردد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hearth

  1. noun a fireplace
    Synonyms:
    fireplace hearthstone fireside grate
  1. noun home
    Synonyms:
    residence abode dwelling

ارجاع به لغت hearth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hearth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hearth

لغات نزدیک hearth

پیشنهاد بهبود معانی